نتایج جستجو برای عبارت :

افکارت رو با قلم بنویس

اون چیزایی که توی فکرمون میگذره، لحظه به لحظه تغییر می کنه. مارو از این رو به اون رو می کنه و دائم درگیرمون می کنه. یه بار به پول یه بار به یه رابطه یه بار به یه ناراحتی یه بار به یه رویا و خیال و ..... اینا هیچکدوم واقعیت نیستن. واقعیت اون کاری هستش که اون روز کردی و زندگی که اون روز داشتی هستش. شب که می خوابی باید همه رو بذاری کنار و استراحت کنی تا فردا.


ادامه مطلب
دل به شکل غریبی در تنگنای حوادث دست و پا می زند .از تو چه پنهان حال و هوای دل  مثال ابر تیره است . گرفته و در بند کشیده  .نکند تردید  به رگ و پی زده است .    آفت  تردید ، وقتی به بافت افکارت رسوخ می کند، بند بند وجودت را می سوزاند . از یک طرف تصویر یک لبخند، از فرسنگ ها فاصله سو سو می زند و از سوی دیگر تردیدِ بود و نبود ی که جزء اثباتِ نیستی نبود . 
اکنون دل برای بودنش برای پذیرفتنش ، بهانه می خواهد .شوق زیستن کجاست ؟ 
چشم ها وقتی به دنبال یک نگاه می
وقتی به تو اجازه می‌دهند بلندبلند فکر کنی و افکارت را با دیگران در میان بگذاری و به بخشی از زندگی آن‌ها تبدیل کنی، و وقتی می‌بینی برای دیدن و شنیده شدن این حرف‌ها، مخاطبانی آگاه وجود دارد که بعد از مدتی همراه افکار تو خواهند شد، به خودت می‌آیی و می‌بینی کیفیت افکار تو و به دنبال آن، کیفیت رفتار و عملکردت چقدر تغییر پیدا می‌کند.
ادامه مطلب
دور خودت دایره ای بکشدایره ای به وسعتِ بیخیال بودن ...دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را ، از افکارت تمیز دهد ...باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !اتفاقات برای افتادنند ...زبان برای حرف زدن ...و لحظه ها برای گذشتن ...به همین سادگی !!همه چیز ، مهیاست تا فقط زندگی کنی .قضاوت هایشان را بیخیال ...اگر زبانی بیهوده چرخیده ؛دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد ...شاد باش و خوبی کن !فرصت زیادی نمانده ...لحظه ها دارند تمام می شوند ...
سلام خوش اومدم
این اولین مطلبیه که بهتر بگم اولین دلنوشست که دارم میفرستم. و امیدوارم بتونم مفید باشم. نوشتن خیلی خوبه؛ آره .  قدیما دوران راهنمایی یکم داستان مینوشتم ولی چون تو ذوقمون زدن دیگه ادامه ندادیم . و تو نوشتن زیادم خوب نیستم ولی باید روز به روز بهتر شم.
اصلا میخوام بنویسم اصلا بزار بد باشه . مهم اینه که دارم مینویسم . مهم اینه که افکارت ماندگار میشه. 
 
 
امام علی (ع) چقدر درست و بجا فرمودند که :
خودت را به کارهای خوب و کسب فضیلت ها وادار کن و گرنه  به طور طبیعی دچار رذائل خواهی شد.
یعنی اگر خودت را به سمت کارها و حالات خوب نبری هم کارهایت و هم حال روحی ات بد می شود .
ذهن انسان هم نیاز به کنترل و مراقبت دارد.اگر انسان برای کنترل ذهن تمرین نکند ذهنش خود به خود بیمار می شود !
شما حق نداری هر طوری که میخوای خودت را سرزنش کنی ,حتی برای گناهان بعضی ها طوری درباره گناه خودشان را سرزنش می کنند که موجب یأس آ
شمع ما یک شبکی را به تو پروانه بگفت
                                                    همره من تو نباشی بگسل از بر جفت
کار من سوختن و ساختنی از بر نور
                                             شمس و تابان شدنی از در کور
گر تو باشی به جوارم  دو سه روز
                                     یا بمانی به کنارم دو سه روز
تو بسوزی ز در غفلت خویش
                                      دور گردی ز ره رفطرت خویش
عمر تو یک صلتی از بر یار 
                                       تو بسان موش با
شمع ما یک شبکی را به تو پروانه بگفت
                                                    همره من تو نباشی بگسل از بر جفت
کار من سوختن و ساختنی از بر نور
                                             شمس و تابان شدنی از در کور
گر تو باشی به جوارم  دو سه روز
                                     یا بمانی به کنارم دو سه روز
تو بسوزی ز در غفلت خویش
                                      دور گردی ز ره رفطرت خویش
عمر تو یک صلتی از بر یار 
                                       تو بسان موش با
حرف زدن از احساساتمون کار ساده‌ای نیست، چیزیه که این‌روزا یه مهارت می‌دونن‌اش، چیزی که نیاز به تمرین داره، باید بلدِ ابراز و اظهار احساس و افکارت بشی. در نهایت همه‌ی ما بدون نقاب‌هامون قطعا واقعی‌تر خواهیم بود. بدون سرکوب کردن عواطف و پنهان شدن پشت صورتک‌های قلابی‌ای که دورن از خود واقعی و خود درونی‌مون. این فیلم الهامی از داستانی واقعیه، و حرف و پیامش هم حقیقی و دلنشین: گفت‌وگو، تعامل و پیدا کردن بهترین راه برای ابراز خویش. 

• A Beautif
پرسش
با عرض سلام خدمت مشاور عزیز و همچنین تشکر از شما که مشکلات ما نوجوانان را حل می کنید. من متاسفانه مدتی است مشکل خیلی بدی پیدا کرده ام که واقعا مرا درگیر کرده و ناامید شده ام و زندگی ام مانند گذشته نیست.
خانم سلیقه دار عزیز بنده فقط و فقط در ذهنم دیگران را قضاوت می کنم یا هر
کسی را که می بینم او را در ذهنم قضاوت می کنم صفات بد به او نسبت می دهم.
من سوء ظن دارم واقعا مشکل خیلی بدی است. شما فرض کنید هر بار که کسی را
می بینید درباره او چیزی به ذهن
فکر، روحیه می‌سازه و روحیه، فکر.
فکرای خوب روحیه خوب میسازن وفکرای بد روحیه ی بد. وقتی اولین فکر توی ذهن تشکیل میشه اگه این فکر رو مثبت فرض کنیم روحیه خوب اول رو می‌سازه و روحیه خوب اول فکر خوب دوم و فکر خوب دوم روحیه خوب دوم و این به صورت زنجیره ای از  افکار ادامه پیدا میکنه. در پایان روحیه ما شاد و عالی میشه و برعکس اگه این زنجیره با افکار منفی تشکیل بشه پس از مدتی ما با روحیه ای ضعیف و در دراز مدت با شخصی افسرده و ناامید روبرو میشیم. 
نکته قاب
یعنی تولید انرژی هایی که در ساختن و رسیدن به خواسته ها نقش داشته باشند. 
نیروها به دو دسته تقسیم می شوند
نیرو منفی
نیرو مثبت 
کارهای ما نوعی ارتعاش هستند که در ساختن یا تخریب کردن نقش اساسی دارند. 
راستی چقدر در درونمان به قدرت این ارتعاش ها توجه داریم
و چقدر هنگام تولید ارتعاش، منفی یا مثبت، پاک یا آلوده بودن آن را در نظر می گیریم. 
روزانه، 90 هزار ارتعاش فکری از سر ما رد می شود! 
آیا می دانی چند درصد از این ارتعاش ها واقعا در جهت تخریب و چند در
 
دلبری کن برای خودت جانم .یک روز هم برای خودت باش .برای خودت آواز بخوان .قربان صدقه خودت برو .حواست به جزئیات خودت باشد .چقدر خودت را بلدی ؟!حال و احوال افکارت چطور است ؟دلت هوای چه کسی را کرده ؟خوب من ؛ کمی برای خودت وقت بگذار .غم ها و کینه هایت را بنویس و تا جایی که ممکن است ریز ریز کن!حیف است خودت را در گیر این همه احساسات بی نتیجه کنی .تا کی چشم هایت آرامش را کم داشته باشند ؟کمی خودت را بلد باش .مهربان باش با خودت .تو باید تکیه گاه امنی برای خود
بهش توجه نکن. اون آدم پر از عقده اس و یه طبل توخالی بی خاصیته.تمام تلاشش فرار از همین ویژگی ها و تظاهره. 
تو خودت توی زندگیت تصمیم میگیری. شده بکشیش. می کشی و بعد خودت توی زندگیت تصمیم میگیری... این تویی که تصمیم گرفتی اپلای نکنی. بهش فکر کردی و اقدام کردی و خودت نخواستی. خودت! تو باهاش سر هر خواسته ای که داشته باشی می جنگی! میفهمی! میجنگی
و بدبختی تو همین بس که از وقتی متولد شدی داری تحملش می کنی! خدا راحتت نمی کنه! نه با مردن اون نه با مردن خودت 
بج
بعضی وقتا فکر میکنی که همه چی داره خوب پیش میره.
فکر میکنی که توی راه درست قرار گرفتی و اگر هم توی مسیر درست نباشی، توی یه بیراهه ای هستی که بالاخره به یه جایی می رسه ...
و بعد ناگهان، توی یک دقیقه،
همه چی منفجر می شه.
نقشه هایی که ریخته بودی. برنامه ریزی هایی که انجام داده بودی.
همه شون دود میشه و میره هوا ...
همه اون چیزهایی که بافته بودی، پودر میشه
و به خودت میایی و می بینی نه راهی هست
و نه بیراهه ای...
و تو میمونی و خاکستر افکارت ...
و به این فکر میکن
صبح با یکی حرف میزدم گفت منتظرِ تا لاکش خشک شه تا بره صبونه بخوره گفتم سر صبح چجوری حال داری گفت اینکارو میکنم تا اروم شم و سرم گرم شهبا کارایی که خودم میکنم مقایسه کردم ،خندیدم. از خودم بیش تر خوشم اومد.اخه میدونی هیچکس نمیدونه چه حجمی از افکارت میپاشه رو دیوار وقتی پیشونیتو منظم و با فاصله یکسان، اروم میکوبی بهش‌.
همش باخودم میگم چقدر یک ادم میتونه کوته فکرباشه چقدر
احمق و روان پریش باشه.افکار قدیمی داشته باشه با تفکرات فوق
مسخره و حال بهم بزن...
اذیت میشم وقتی میبینم که تو قرن۲۰۱۹ هنوز میگن مرد هرکاری کنه مرده
ولی اگه یک زن یک کار اشتباهی کنه خرابه..واقعا هنگ میکنم وقتی یککک
زن همچین حرفیو میزنه و ازبابتش نمیترسه که امکانش هست گردونه 
روزگار روزی به سمت خودش،خواهرش،دخترش ووو... بچرخه
واقعا اینطور ادم ها اونروز عکس العملشون چیه ؟
دوست دارم قیافه این،م
با یک تلفن، رشته افکارت پاره میشود...
نظم فکری و برنامه ریزی روزانه ات بهم میریزد...
آنطرف خط، غریبه نیست و آشناست...
چاره ای نداری که پاسخگو باشی....
او هم گناهی ندارد...
امیدش، گوش شنوایش و محرم اسرارش تویی...
به تو نگوید به که بگوید...
درست است که غم وغصه اش را همراه با یک سطل بزرگ آب یخ بر روی سرت آوار میکند...
و تو میمانی و یک سطل آب سرد ریخته بر روی مغزت...
چه کنم؟ 
دنیا همین است....
بالا دارد...پایین هم دارد....
باید صبور بود....باید منتظر بود...باید تحمل ک
مدتهاست که روی نوشتن کار میکنم و آموزش های مختلفی رو برای بهبود عملکرد خودم ،گذراندم. محتوا نویسی یک دنیای بیکران از انواع موضوعات مختلفه ،یعنی وقتی تصمیم میگیری که نوشتن رو به عنوان علاقت ادامه بدی باید بدونی چی در انتظارته ...
انتخاب با خوده خودته که موضوعی بنویسی یا مختلف ،داستانی بنویسی یا علمی ،کوچه بازاری بنویسی یا ادبی و همه ی اینا خلاصه میشه به علاقه ی درونیت .
هیچ وقت نتونستم با خودم کنار بیام و نتیجه گیری کنم که کدام یک از روش ها برا
مدتهاست که روی نوشتن کار میکنم و آموزش های مختلفی رو برای بهبود عملکرد خودم ،گذراندم. محتوا نویسی یک دنیای بیکران از انواع موضوعات مختلفه ،یعنی وقتی تصمیم میگیری که نوشتن رو به عنوان علاقت ادامه بدی باید بدونی چی در انتظارته ...
انتخاب با خوده خودته که موضوعی بنویسی یا مختلف ،داستانی بنویسی یا علمی ،کوچه بازاری بنویسی یا ادبی و همه ی اینا خلاصه میشه به علاقه ی درونیت .
هیچ وقت نتونستم با خودم کنار بیام و نتیجه گیری کنم که کدام یک از روش ها برا
آه سلام عزیزم مائده.
چقدر واژه ها همچون ماهی سر میخورند ...از ذهنت و از قلمت. و سکوت گاهی زیباترین صدای این روزهای توست...آسمان بنفش و درخت اناری که یرقان گرفته...همه و همه از صلح می گویند. بله ؛ صلح درونی.
می دانم که چندوقتی است که دائم حواست به خودت بوده و کنترل افکارت! کنترل همه چیز! و می دانستی که این تمرین خودآگاه بالاخره بک روز جواب می دهد...عزیزم!میفهمم که به این روند عادت کردی ؛ به هل دادن خودت در مسیر ، انگار وقتی دریایت آرام است و تلاطم ندار
چه فرقی می‌کند....؟
صدای چکه کردن قطرات آب در سینک ظرفشویی یا صدای بارانِ پاییزی؟
وقتی معشوقه‌ای نباشد...
برای همراهیِ خیس انگیز این هوای دلبرانه...!
که پایش را بکوبد بر چاله هایی که پر آب شده اند
و تمام تن‌ات را خیسِ باران کند
کاملا که خیس شدی...
وقت بازگشت به خانه است
وقتِ تانگو رقصیدن
با موزیکِ نفس های پی در پی...
در اتاقِ تاریکی که پرده‌هایش کشیده شده
و بویِ عود بندِ افکارت را شٌل کرده!
ادغامِ خیسیِ عرقِ داغِ تَن با آبِ سردِ چاله هایِ خیابان!
چ
نمیدونم چمه...
واسه شما هم پیش میاد یه لحظه ای حس کنین ...که نه خودتون و نه بقیه هیچ کاری واسه بهبود خودتون نکردین؟
امشب این شکلیم!
حس میکنم تو نکبت دست و پا میزنم...نکبتی که دست و پا زدن بدتر فرو میبرتت و از همه بدتر هیچ کس هم نیس که از اون نکبت بیرونت بیاره ..
هیچ وقت این شرایطو دوست نداشتم...
این شرایط تنهایی رو ...که نه تنها بقیه برات کاری نمیکنن بلکه خودتم هیچ کاری برای بهتر شدن شرایط نمیکنی ...
حس میکنی داری خودتو فرو میکنی تو قیر داغ و هیچ کس کمکت
انتظاری که زندگی رو مختل نکنه و تمام جوانب کارها و افکارت رو تحت شعاع قرار نده انتظار نیست! 
در این شش سال لحظاتی هست که هنوز برام تکراری نشده هرچند که ده‌ها بار تکرار شده، لحظاتی که کاملا قابل پیش‌بینی هستند و هر بار ناب بودنشون رو تا اعماق وجودم حس می‌کنم. لحظات خداحافظی و لحظات دیدار!
لحظه‌ی خداحافظی‌ای که سنگینی دلتنگی رو به جان می‌خرم، لحظه‌ای که همه و همه پنهانش می‌کنند تا ضعیف نشم تا بتونم ادامه بدم، لحظه‌ای که فقط آرمین و صداقت
 ,پرسش
با عرض سلام خدمت مشاور عزیز و همچنین تشکر از شما که مشکلات ما نوجوانان را حل می کنید.من متاسفانه مدتی است مشکل خیلی بدی پیدا کرده ام که واقعا مرا درگیر کرده و ناامید شده ام و زندگی ام مانند گذشته نیست.خانم سلیقه دار عزیز بنده فقط و فقط در ذهنم دیگران را قضاوت می کنم یا هر کسی را که می بینم او را در ذهنم قضاوت می کنم صفات بد به او نسبت می دهم.من سوء ظن دارم واقعا مشکل خیلی بدی است. شما فرض کنید هر بار که کسی را می بینید درباره او چیزی به ذهنتا
الان شنبه است و عده ای اهدافی دارند که در گذشته برچسب انجام دادنش را شنبه گذاشته اند! حال فرا رسیده است لحظه موعود. برخیز و به خود با صدای رسا بگو چه تغییری خواهی کرد و به افکارت نشان بده. با اینکه نیازی به رسیدن شنبه نبود اما عیبی ندارد. به خود نشان بده تو می توانی، در آینه بگو: من می توانم؟ جواب آینه لبخند بود یا اخم؟ هر چه بود فقط انجامش بده. 
من از حسرت ها می ترسم. نگذاریم حسرت بخوریم.
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را
باسمه تعالیسردار دلهاحاج قاسم سلیمانیدریغا اسوه ای ایثارمان رفت    ز دنیا محرم اسرارمان رفتشفیق و رهنما در عرصه ها بود بهین استاد خوش گفتارمان رفتمرامش در خور صد افرین​ بود              چو گل در جمع یاران بهترین بودصبور و با صفا و با کرامت            دوای درد دلهای غمین بودگل بی خار گلزار محبت           به حق سر چشمه ی انوار رافتبه هر سختی بود آرامش  ​جان     چو باران بهاری با طراوت ز جان شیدای آل مصطفی بود   امیری بی ریا در جبهه ها
باسمه تعالیسردار دلهاحاج قاسم سلیمانیدریغا اسوه ای ایثارمان رفت    ز دنیا محرم اسرارمان رفتشفیق و رهنما در عرصه ها بود بهین استاد خوش گفتارمان رفتمرامش در خور صد افرین​ بود              چو گل در جمع یاران بهترین بودصبور و با صفا و با کرامت            دوای درد دلهای غمین بودگل بی خار گلزار محبت           به حق سر چشمه ی انوار رافتبه هر سختی بود آرامش  ​جان     چو باران بهاری با طراوت ز جان شیدای آل مصطفی بود   امیری بی ریا در جبهه ها
تفکر مثبت راز زندگی خوب 
1 -افکار و اهدافی که در ذهن داری را مرتب و پی‏درپی مرور کن. 2- مرور افکار و تصور رسیدن به خواسته‏هایت،
باعث هموار شدن راه برای رسیدن به آنها می‏گردد. 3- خودت را در وفور نعمت ببین تا آن
را جذب کنی.4-قانون جذب می‏گوید، به هر چیزی که فکر کنی دست خواهی یافت. پس اگر خواهان
وفور نعمت در زندگی خود هستی، به آن 5- فکر کن و خودت را در حالی تصور کن که تمام نعمات
الهی و هر چه که خواسته‏ی توست، از آن تو شده‏اند. 6- به جای موضوعات بد، هم
زندگی سرتا سر انرژی های مثبت دارد چرا ما بیشتر دنبال انرژی های منفی هستیم.
جملاتی از سخنان مثبت را آماده کردم امیدوارم از خواندن آنها لذت ببرید.
 
* مواظب افکارت باش اگر افکار خوبی در سر داشته باشی مثل نور خورشید می تابند و تو همیشه دوست داشتنی خواهی بود .
 
*برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفر هستند اصلا وقت ندارم
چون بسیار سرگرم دوست داشتن کسانی هستم که دوسم دارند.
 
* به خدا که وصل شوی آرامشی وجودت را فرا می گیرد
که نه به راحتی می رنجی ، و
در کتابخانه نشسته بودم که به سمتم آمد و گفت: (( دانشجوی الٰهیات هستی؟ چه شد که به «دنیای سوفی» روی آوردی؟ از صوفی‌گری چه میدانی؟! ))
اول، ترسیدم؛ چه میخواست؟ چرا می‌پرسید؟ بعد ناگهان قفل زبانم باز شد...گفتم و گفتم، از آنچه حس کرده بودم، از آنچه می‌ترسیدم به «آن‌ها» بگویم...
گفت: (( انسان‌های بی دین هم به بهشت می‌روند؟! ))
سؤال، واضح بود و جواب از آن‌نیز روشن تر! : (( آری، می‌روند، قرآن گفته که می‌روند؛
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُو
دیگران زندگی تجملی دارند، فلانی روابط خوبی با دیگران دارد، دیگری از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و ... آیا وقتی حسادت می کنی متوجه شده ای که تصویرشان بارها و بارها توی ذهنت نمایان می شود؟ و این تصاویر باعث بی قراری و تنفرت از خودت و زندگی می شود؟
 
تصاویر، خاطرات و تمام افکار منفی را از ذهنت پاک کن
تو نخواهی توانست دقیقا مثل آن ها باشی، آن ها در شرایط متفاوت و تربیت متفاوت و محیط و زمان متفاوتی قرار دارند، همین حالا که مشغول تنفر ورزیدن هس
به نام خدا
 
پیش‌نوشت: هرچند هیچ گاه علاقه‌ی وافری به دیدن فیلم نداشته‌ام، اما چیزهایی هست که دیدن یک فیلم را از هر چیز دیگری برای آدمیزاد لذت بخش‌تر می‌کند؛ مثل یک همراه دوست‌داشتنی، یک داستان عالی، یا یک خاطره‌ی به یادماندنی! و این یکی، یکی از آن صدها داستان عالی است که طعم زندگی را زیر دندانت می‌آورد.
 
عنوان، دهان‌پر کن تر از آن حرف‌هاست که حتی از روی کنجکاوی هم که شده باشد، سری به آن نزنم! یکی از آن هزاران فیلمی که امتیاز بالایی هم ن
 
ذهن آگاه ما خواسته هایی دارد، اما ذهن ناخودآگاه ما که 95درصد از رفتار های ما را کنترل می کند در دنیای دیگر زندگی می کند: دنیای تربیت های تصادفی، تاثیرگیری از بزرگسالان، گذشته ی تلخ و متفاوت.
 
هدف این است که از ناخودآگاه آزاد شوی
گذشته ی ما در دست ما نبوده است، طوری برنامه ریزی شده ایم که از خواسته های حقیقی مان فرسنگ ها فاصله پیدا کرده ایم. نه پدر و مادر رامی توان گناهکار دانست و نه افرادی دیگری که دست تقدیر بر سر زندگی مان قرار داده است و ما ر
درد و دل یک عدد پشت کنکوری که من هستم:
کتابخونه،مکان آرامی که می توانی ساعت ها بدون هیچ مزاحمتی بشینی و غرق در افکارت بشی.بعد از مدت ها پریروز یعنی شنبه دوباره به کتابخونه رفتم.دوباره می تونستم به کتاب های اون جا دست بزنم و با خوندن اسم هر کتاب درباره ی شخصیت ها و ماجراهایی که براشون پیش میاد خیال پردازی کنم.واقعا بعد از چند ماه دوری از کتاب(به جز کتاب های درسی و کنکور.آخه هرروز اطرافم پر از کتاب تست مختلف و کتاب های درسی مختلفه.منظورم دوری از ک
برگی از دفتر خاطراتم در اسفند 97(یعنی همین چند ماه پیش. ^_^ ):
درد و دل یک عدد پشت کنکوری که من هستم:
کتابخونه،مکان آرامی که می توانی ساعت ها بدون هیچ مزاحمتی بشینی و غرق در افکارت بشی.بعد از مدت ها پریروز یعنی شنبه دوباره به کتابخونه رفتم.دوباره می تونستم به کتاب های اون جا دست بزنم و با خوندن اسم هر کتاب درباره ی شخصیت ها و ماجراهایی که براشون پیش میاد خیال پردازی کنم.واقعا بعد از چند ماه دوری از کتاب(به جز کتاب های درسی و کنکور.آخه هرروز اطرافم پ
یکی از مشکلات ارتباط گرفتن به زبانی که هنوز به آن کاملاً مسلط نیستی این است که ناخواسته، برای دیگران کم‌هوش‌تر از چیزی که هستی جلوه می‌کنی. تفکر و زبان پیوندی ناگسستنی دارند و هنگامی که بخواهی به زبان ناپخته‌ای فکر کنی، افکارت هم ناپخته می‌شوند. نمی‌شود با زبانی که عمق و پیچیدگی‌هایش را بلد نیستی، پیچیده و عمیق فکر کرد. به‌علاوه، حتی اگر به مدد زبان اصلی‌ات از این مانع عبور کنی و افکار پیچیده و عمیقی داشته باشی، ناچاری برای بیان کردنش
عکس پروفایل زیبا
بخندبلندتر بخندتا عادت کنے بہ خندیدندنیا اونقدر هم کہ فکر مےکنے جدے نیست
جمله های کوتاه دلنشین
امروز به خودت قول بدههیچ نوع حال و هواى بدى رو تحمل نکنىتو در انتخاب افکارت قدرت دارىپس فقط حال و هواى خوب رو انتخاب کن
جملات زیبا و دلنشین برای عشق
وقتی از شادی به هوا می‌پری، مواظب باش کسی زمین را از زیر پاهایت نکشد!
متن زیبای غمگین دلنشین
همیشه کسی را برای دوست داشتن
انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه
که نخوای برای اینکه توی ق
دیشب به این فکر می کردم که چه تعداد از اطرافیانم از راهنمایی برخوردار نبودند و از جمله خود من. و چقدر زمان و فرصت از دست رفته و چقدر سختی های بی مورد کشیده شده است. وقتی از راهنمایی های لازم برخوردار نیستی، در تاریکی قدم برمیداری و سرگردان و حیرت زده خودت را در باتلاق می یابی، و هرچه تلاش بیشتری می کنی بیشتر در باتلاق فرو میروی.
 
راهنمایان زندگی: از برادر و خواهر گرفته تا کتاب و مربی
بعضی ها از نعمت برادر و خواهر بزرگتر برخوردارند، و شرایط به گ
دابلیو کلمنت استون :
هرچیزی که ذهن انسان بتواند آن را تصورکند، می تواند آن را به دست آورد. 
برای جذب پول باید همه حواست متوجه پول و ثروت باشد. اگر به این فکر کنی که به اندازه کافی پول نداری، غیر ممکن است بتوانی پول بیشتری جذب زندگی ات بکنی زیرا در این صورت همه افکارت متوجه پول کافی نداشتن می شود. اگر همه حواست را روی پول کافی نداشتن متمرکز کنی، برای خودت شرایط بیشتری برای بی پولی یا کم پولی فراهم می کنی. باید حواست را متوجه فراوانی پول و ثروت ک
همه ی ما ممکن است در مقاطعی از زندگی از زمان حال فاصله بگیریم، گرفتار افکار وسواسی یا احساسات وسواسی شویم. گاهی آنقدر این احساسات و افکار شدید هستند و به آن عادت کرده ایم که دیگر جزوی از هویت ما شده اند، و ما نمی توانیم تفاوتی بین خودمان و مثلا احساس اضطراب حس کنیم، در ذهن ما، این جمله بارها تایید شده است: من مضطرب هستم، من افسرده هستم و...
اما برای اینکه تفاوت بین خود و این احساسات را تشخیص دهید، نیاز دارید مراقبه کنید، و در حین مراقبه متوجه می
می گویند برای مهارت در هر کاری حداقل 10 هزار ساعت تمرین لازم است، و این یعنی سال ها زمان برای رسیدن به درجه ی استادی در هرکاری.
فرقی ندارد به دنبال چه باشی. مهارت در نقاشی یا مهارت در سخنرانی و حتی مهارت در یک بازی کامپیوتری. باید خودت را ملزم کنی که برای ادامه ی راه قدم برداری، این یعنی ثبات داشتن بعد از تصمیم برای تغییر.
مدیتیشن ابزاری برای مهارت یافتن در تغییر شخصیت
ممکن است شخصیتی به شدت متزلزل داشته باشی، پر از اضطراب، افسردگی و سایر احساس
 
مانتویی بی‌آرایش به از چادری با آرایش….
و حجاب آمد تا زینت ها پوشش داده شوند….
که اسلام در برون از خانواده آرایش ندارد...و حجاب آمد تا زیبایی حیا را به رخ کشد، نه زیبایی رخ ات را….و تو باید بدانی که بی حجابِ بی آرایش در این آشفته بازار، خیانتش کمتر است به اسلام تا باحجاب با آرایشی که موجی قوی از خود نماییِ آمیخته با سراب حیا را به همراه دارد….که تو برای مردان حیادوست ملیح تری…
و تو رسما مانکنی در دنیای باحجاب‌ها هستی که هر روز به واسطه علا
اگر ندانید در زندگی به دنبال چه چیزی هستید دقیقا شبیه به گوسفندی خواهید شد که چوپان تان خانواده یا جامعه است و در بدترین حالت تقدیر و شانس. خانواده از شما خواهد خواست تا عقده هایی که آن ها نتوانسته اند به آن دست یابند را شما به آن برسید و جامعه برایتان جایگاه های پست و کم ارزشی را تحمیل خواهد کرد و با قدرت قانون شما را به بند خواهد کشید.
 
گوسفند بودن کافیست
این حرف به این معنی نیست که تبدیل به گرگی درنده شوید که کارش آسیب رساندن به دیگران است ن
الآن یک هفته‌ای می‌شه که از اون جدیت خاص درس خوندن دراومدم. درسامو هنوزم می‌خونم ولی یه جدیتی که قبلاً داشتم، الآن کمرنگ شده. این حالاتم برام جالبه. مثل نزدیک شدن به خودته. شناختِ خودِ متناقضت.
یه چیزی که همیشه برام جای سوال بوده که آیا واقعاً هست یا نه، خودِ «شهود»ه. یعنی واقعاً می‌شه یه درک قلبی از چیزی داشته باشیم؟ این سؤالی بود که می‌پرسیدم. افکار قدیمی‌مو یادم نمیاد ولی اون موقع ها منتظر یه راه در رو بودم که بگم شهود توهمه یا وجود ندار
آدمی که قبلا بودم به قدری برام غریبه که میخوام راجب آدمی که شدم حرف بزنم....
روزای زیادی گذشته و منم لابه لای این روزا ..ی روزی که حتی خودمم تاریخشو یادم نیست،خودمو جا گذاشتم..!ی جایی که وقتی به خودم اومدم دیدم ی دنیا آدم پشمو خالی کردن..وقتی میگم ی دنیا آدم..منظورم از دنیا،دنیای خودمه..دنیای قد قوطی کبریت خودم...جای گله و شکایتی نیست...خودم کردم که لعنت برخودم باد..این روزها ذره بین گرفتم دستم تا رده پا ها رو شناسایی کنم و تمامشونو شوت کنم بیرون...ا
آدمی که قبلا بودم به قدری برام غریبه که میخوام راجب آدمی که شدم حرف بزنم....
روزای زیادی گذشته و منم لابه لای این روزا ..ی روزی که حتی خودمم تاریخشو یادم نیست،خودمو جا گذاشتم..!ی جایی که وقتی به خودم اومدم دیدم ی دنیا آدم پشمو خالی کردن..وقتی میگم ی دنیا آدم..منظورم از دنیا،دنیای خودمه..دنیای قد قوطی کبریت خودم...جای گله و شکایتی نیست...خودم کردم که لعنت برخودم باد..این روزها ذره بین گرفتم دستم تا رده پا ها رو شناسایی کنم و تمامشونو شوت کنم بیرون...ا
مدت ها بود دلم می خواست برای خواهر جان متنی بنویسم که هم خوشحالش کنم هم این که احساسم را بیان کرده باشم. می دانستم آنقدری باهوش هست که غم پنهان جملاتم را بفهمد. اما افکارم تبدیل به جمله های خواندنی نمی شدند. خلاصه این کار را پشت گوش انداختم تا دو شب پیش. به خاطر خواب بدی که دیدم از خواب پریدم. مثل همیشه نگاهی به سمت راستم انداختم. بیدار بود و در حال نوشتن. پبا صدایی خواب آلود پرسیدم:"آجی ساعت چنده؟"
-"پنج و نیم آجی"
همیشه می گفت ساعت شش صبح  تازه خو
 
چیستی قانون جذب
 
تحقق آرزوها به نیرویی که به آنها می دهی بستگی دارد، پس هرگاه به اندازه کافی به افکار خود انرژی بدهی تحقق خواهد یافت. یکی از نظریه پردازان راز می گوید: من هیچ قانونی را نمی شناسم که بگوید این کار سی دقیقه، سه روز یا سی روز وقت می برد. بیشتر بستگی به این دارد که تو چقدر با هستی هماهنگ شوی. (راز، ص73) چگونه بیندیشی و چه احساسی داشته باشی.
لطفا راجع به ادعای قانون جذب و چیستی آن توضیح دهید.
 قانون جذب می گوید: هر چیز را در ذهنت مجسم ک
یه وقتایی آدم یادش میره برای طولانی مدت خودش رو توی آینه نگاه کنه! یادش میره چه شکلی بوده! یادش میره بره دنبال چین و چروکا بگرده، دنبال جوشا یاخالای قدیمی و جدید...
 گاهی آدم یادش میره نگاه کنه ببینه چقدر تغییر کرده ...یه روزی یهو یه بچه چشمش رو باز میکنه میبینه یه جای بلند وایساده، از اون بالا کفشایی که پاشه رو میبینه  که چقدر ازش دورن همون اول به خیال بچه گانش خطور میکنه که بابا لنگ دراز شدم ! اما زودتر از اونکه انتظارش رو داشته باشه توی کتابای
داشتیم از مجاهدت بعضی مومنان در جهت کمک به انقلاب و اسلام صحبت میکردیم و صحبت از مصائبی که امام در راه پیروزی انقلاب کشید شد که ناگهان با حسرتی ملموس گفت:
میدونی مهندس؟!!! توی مجاهدتهای اجتماعی، واقعا اگر انسان همراه نداشته باشه دست و بالش بسته هست... امام و امثال امام واقعا همسران همراهی داشتن... این خیلی مهمه...
یاد مخالفتهای همسرش با فعالیتهای فرهنگی و ایده هاش افتادم و احساس کردم حس خوبی نداره...
گفتم: خب ما مردها که اینطور بلند پروازانه به م
وظیفه‌ی زن و مرد،‌ ای حکیم، دانی چیست؟
یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان (پروین اعتصامی)
دوست طلبه‌ای دارم که اکنون امام جمعه‌ی شهر کوچک زادگاه خویش است، سال‌ها پیش که با هم برای ادای نماز جماعت، در دو نمازخانه‌ی پایگاه چهارم شکاری دزفول، هم رکاب بودیم، روزی ماجرایی را برایم تعریف کرد که نمی‌دانم بگویم خنده‌دار بود یا گریه‌دار. گفت که سوار مینی‌بوسی بودم و به روستایی دیگر می‌رفتم. جایی در مسیر، راننده ایستاد و زن و مردی سوار شدند؛ زن ه
زبان.
زمان.
هدف.
آینده.
 
قبلنا وقتی کلاس زبان میرفتم و با ساختار یک زبان جدید تازه آشنا شده بودم، به این فکر میکردم که آیا زبان بر روی طرز تفکر ما تاثیر میذاره یا نه. منظورم زبانی که بعدا در طول زندگی یاد میگیریم نیست، بلکه زبانیه که به عنوان زبان مادری تار و پود افکارمون رو میسازه و با ساختار اون زبان شروع میکنیم به فکر کردن. به این فکر میکردم که اگر من به جای ساختار فارسی، با ساختار انگلیسی فکر میکردم، چه قدر افکارم نسبت به حالا میتونست متف
چشمام رو بستم و به جایی که میخواستم باشم فکر کردم آخه میگن اگه جایی هستی که دوسش نداری،چشماتو ببند و به چیزایی که دوست داری فکر کن.من هم چشمام رو بستم و فکر(خیال)کردم:
تهران.دهه سی و یا چهل یا پنجاه.پسری از طبقه متوسط جامعه که دانشگاه تهران درس میخونه،عاشق دختری که او هم از جامعه متوسط است.جمعه شب خیابون پهلوی یا لاله‌زار یا هر جای دیگه.نرسیده به سینما آتلانتیک.کنار جیگرکی ساعت هفت همدیگه رو میبینن.پسر با کت شلوار مشکی رنگ که با خط اتوش میشه خ
سلام :)
به اینجا دوباره عادت کردم دوباره با لذت مینویسم، فکر میکردم دیگه عمر وبلاگ نویسیم به سر اومده، ولی میبینم همچنان دوست دارم درونیاتم باادمهایی که درونیاتشون رو میدونم در میون بذارم.
کار داره خوب پیش میره و من ساعت به ساعت به کارم مسلط تر میشم، و بدون خطا کارهامو انجام میدم،خطاهامو به حداقل رسوندم، و مدیرم میدونه کسی رو نمیتونه مثل من پیدا کنه، امروز 25 مشتری گرفتم، با عشق و حوصله باهمشون حرف میزنم توضیح میدم، مدیرم یکم ترسیده از من از
اولین خانه خود را خریداری کرده اید؟ به یک مکان جدید منتقل شده اید؟ از منظره حیاط خود  خسته هستید؟ مهم نیست که دلیل شما برای طراحی فضای سبز جدید یا چیدمان منظره دشوار باشد. این صرفاً در مورد چگونگی استفاده از دارایی خود و سپس ترکیب زیبایی و ابزار در طراحی خود است. ابتدا فکر کنید که با یک برنامه در دست ، می توانید خودتان این کار را انجام دهید یا یک حرفه ای را استخدام کنید تا ایده های شما را به واقعیت تبدیل کنید. نکاتی درباره محوطه سازی DIY حتی بیشت
خبرگزاری حوزه ، گاهی
پیش خودت تصور می کنی که برای یافتن انسانهای نجیب باید به دیاری بعید سفر
کنی ، اما گویا تصورت نادرست است؛ چرا که در روزگاری که کمتر بوی انسانیت
را استشمام می کنی مردی را می بینی که وجودش مملو از انسانیت است.

اینجا محله ای قدیمی در شهر اصفهان، فلکه ی ارتش، خیابان وحید.
هرچند
بافت سنتی محله زیرساختمانها و نماهای بلند مدفون شده است اما حضور یک
پزشک متعهد، باورهای ذهنی ات را دستکاری می کند.گویا هرآنچه نسبت به تغییر
منش ان
 
این کتاب چهار بخش داره  
بخش اول : پاسخ به جای واکنش   بخش دوم : حرف های گفتنی ، حرف های نگفتنی
بخش سوم: تبدیل تضاد به تعاون     بخش چهارم: دریافت بیشتر خواسته نیاز، حق
و 30 موضوع در چهار بخش کتاب وجود دارد .
قسمت هایی از کتاب
بخش اول  
1. غلبه بر درماندگی 
خشم و عصبانیت را به همدلی تبدیل کن.
بشر هرچه بیشتر بداند ، بیشتر عفو می کند . کنفوسیوس فیلسوف چینی
افراد ناتوان هرگز نمی توانند عفو کنند عفو و بخشش خصلت افراد قوی و تواناست مهاتما گاندی
 
اگر صدق
... گاهی بیهوا مبتلا میشوی بهزخمهای اجباری... دردهایی که برای درمانشان نداری هیچ و هیچ اصراری ... تنهایی عادت تنت میشود طوری که دیگر از کسی نمیخواهی امدادی... گاهی میشود که  خوشی با کابوس های تکراری ... با چشمهای کبود روز بعدش وسوگواریهای انکاری... گاهی شاید سربازی شوی قداریکه باید زند سرها را کراری  همان گاهی که خاور میانه از دور و نزدیک بالاخص جدا میشود با سیم های خار داری... همان گاهی کهانفجار پشت انفجار رخ می دهد وپیش می آید موقعیتی اضطراری ... م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها